قالیباف در سودای قدرت از «سرکوب میدانی» تا «نظارت میدانی»

مردم وی را یک نظامی سرکوب گر و فاسد می شناسند که با هر  وسیله ای سعی دارد تا خود را مسئولی مردمی نشان دهد

در روزهای مناظره انتخاباتی ریاست جمهوری کشمکش های میان حسن روحانی، محمدباقر قالیباف و ابراهیم رئیسی، همواره به این فکر می کردم که چطور ممکن است در فضایی عمومی همچون رسانه ملی، نامزدها این چنین پرونده های فساد و جنایت های یکدیگر را برملا کنند و آب از آب تکان نخورد. اینکه قالیباف خواسته گازانبری دانشجویان کوی دانشگاه را قلع وقمع کند و غائله را بخواباند و حسن روحانی املاک خیابان فرشته را برای خود مصادره کرده و ابراهیم رئیسی در قضایای اعدام های دهه  ۶۰ تا آرنج دست در خون دارد!

چطور می شود که این ها با این همه جنایت و فساد باز در راس قوای سه گانه مشغول به کار شوند. پاسخ ساده است اما تفسیر آن بیانگر درد و رنج هایی است که ایران و ایرانیان را دچار ساخته و آن چیزی نیست جز «عطش قدرت» برای رسیدن به جایگاه و ثروت!.

این عطش در بسیاری از مهره های انقلاب دیده شده است و هریک به نحوی سعی کرده اند که خود را به رأس هرم نزدیک کنند. امروز نیز قالیباف جا پای احمدی نژاد گذاشته و با حضور در شهرستانها سعی در تقویت جایگاه و پایگاه مردمی خود دارد. خاطرم هست آن دوران که احمدی نژاد به سفرهای استانی می رفت گونی هایی را از نامه ها و درخواست های مردمی پر می کردند و پشت وانت می گذاشتند و دیگر کسی نمی دانست که این درخواست ها چطور باید پیگیری شود؟! هرچند که از این درخواست ها آبی برای مردم گرم نمی شد اما نان خوبی برای احمدی نژاد داشت و حتی امروز می بینیم که هواداران خاص خودش را در شهرستان ها دارد.

این رویه را قالیباف نیز پیش گرفته است و به مناطق محروم می رود و مشکلات مردم را گوش می دهد و به همه وعده پیگیری می دهد. اما کدام پیگیری با چه راهکار و با چه اسباب و بودجه ای قرار است این مشکلات را حل کند. لذا سفرها و نظارت های میدانی قالیباف از همین حیث است که بتواند خود را یک رجل سیاسی مردمی نشان دهد. چرا که مگر رئیس مجلس مسئول سیاست های اجرایی است که بخواهد به پروژه ها و میادین اجرایی سرکشی کند؟!

ضمن اینکه باید اذعان داشت که او جایگاهی نزد افکارعمومی ندارد و مردم وی را یک نظامی سرکوب گر و یک مفسد اقتصادی فرصت طلب می شناسند که از هر حربه و وسیله ای سعی دارد تا خود را مسئولی مردمی نشان دهد.

تنها نقطه امید و قدرت قالیباف حمایت هایی است که از جانب مجتبی خامنه ای دارد. وگرنه حتی طیف های اصول گرایی نیز وی را برنمی تابند و او را مسئولی سفارش شده از سوی بیت رهبری می شناسند.

اگرچه انتخاب وی به عنوان رئیس مجلس نیزبا دخالت های بیرونی و مشروط به عدم ورودش به انتخابات ریاست جمهوری بود اما به نظر می رسد وی همچنان سودای قدرت و رسیدن به آرزوی دیرینش یعنی تصاحب پست ریاست جمهوری را دارد. البته بعید هم نیست که این اتفاق رخ دهد و خامنه ای مجلس را توسط نیروهای درونی آن مدیریت کند و قالیباف را برای پست ریاست جمهوری در نظر داشته باشد.

با تمام این اوصاف کارنامه قالیباف برای همگان رو شده است و مردم می دانند که «ناظرمیدانی» امروز همان «سرکوب گر میدانی» دیروز است که فرزندانشان را درکوی دانشگاه کشت و در زندان شکنجه کرد. مردم به خوبی می دانند که قالیباف نیز همچون دیگر مفسدین اقتصادی پرونده ای سیاه دارد و اگر امروز در جایگاه ریاست مجلس قرار گرفته صرفاً به سبب سلسله وار بود فساد در ساختار حکوت جمهوری اسلامی وحمایت هایی است که از جانب بیت رهبری می شود.

کیا حمیدی

*مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.