آخرین قمار جمهوری اسلامی با کارت هسته ای خود
کیا حمیدی
دوم ژوئیه بود که سازمان انرژی اتمی ایران از وقوع حادثهای در تاسیسات غنیسازی اورانیوم نطنز در استان اصفهان خبر داد. همچون رویه همیشگی جمهوری اسلامی ابتدا خبر مسکوت گذاشته شد تا رسانه های خارجی آن را پوشش دهند و بعد مقامات مربوطه درمورد آن اطلاعات کلی به رسانه های داخلی مخابره کنند.
لذا پس از آنکه رسانه های خارجی با عکس های ماهواره ای محل حادثه را نشان دادند، بهروز کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی هستهای ایران نیز اظهار داشت، حادثه نظنز تلفات جانی نداشته اما خسارتهای مالی قابل توجهی بهبار آورده است.
پس از آن رسانه های وابسته به بیت رهبری و سپاه پاسداران به اتفاق انگشت اتهام را به سمت اسرائیل گرفتند و آن را یک اقدام ماجراجویانه خطرناک تلقی کردند و حق ایران برای اقدامات درخور را محفوظ دانستند.
اما نکته ابهام آمیز اینجاست که جمهوری اسلامی، مدعی رصد گسترده پدافند هوایی و استفاده از سامانه های رهگیری اس ۳۰۰ روسی برای محافظت از تاسیسات هسته ای خود است که تقریبا در قلب جغرافیای ایران قرار دارند و رسیدن هر پرنده مهاجمی به آن سخت خواهد بود.
درهمین رابطه نیز مجتبی ذوالنوری، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس ایران ۳۱ جولای ۲۰۲۰ اظهار داشت: “بررسیهای انجام شده نشان میدهد که هیچ گونه حمله موشکی، پهپادی و امثال آن به تاسیسات هستهای نظنز صورت نگرفته است. این بررسیها حاکی از آن است که این انفجار بیشتر توسط عناصر داخلی بوده است که فعلا از بیان جزئیات آن معذوریم.” با این توصیفات به نظر می رسد حمله خارجی به تاسیسات نطنز منتفی باشد کما اینکه مقامات اسرائیل نیز در این باره سکوت کردند و تلویحاً اظهار داشتند که دخالتی دراین باره نداشته اند.
از این مرحله به بعد با دو سناریو مواجه هستیم. یکی اینکه عناصر خارجی در قالب جاسوس یا خرابکار توانسته اند آنچنان به قلب استراتژیک امنیت ایران وارد شوند که تاسیسات فوق امنیتی همچون نطنز را مورد نفوذ قرار دهند و با وارد کردن امکانات انفجاری و یا دستکاری سیستم های هسته ای، زمینه انفجاری مهیب به بزرگی ابعادی که در تصاویر ماهواره ای شاهدش بودیم را به بار آورند.
هرچند که نویسنده قصد جهت دهی افکار عمومی را ندارد، اما با اطلاع از حساسیت مسئولان و نهادهای امنیتی نسبت به حضور افراد به تاسیسات هسته ای، کمی باورش سخت است که بتوان قبول کرد چنین حادثه ای به دست خرابکاران و عناصر نفوذی صورت گرفته باشد.
اما سناریوی دوم بازمی گردد به روحیه مزورانه سیاست گذاران جمهوری اسلامی که ابایی از خودزنی و حتی قربانی کردن ملت برای رسیدن به امیال و اهدافشان ندارند و در این مسیر حاضرند منافع ملی کشور را دستمایه قمار خود برای نجات از معرکه قرار دهند.
اظهارات اخیر نماینده ایران در سازمان انرژی اتمی نیز بیانگر این موضوع است که احتمالا جمهوری اسلامی با خودزنی درصدد مظلوم نمایی بین المللی و انحراف افکارعمومی و نهادهای بین المللی از فعالیت های مخرب خود در حوزه هسته ای و نا امنی های منطقه ای است.
کاظم غریبآبادی، نماینده دائم جمهوری اسلامی در سازمانهای بینالمللی در سخنانی در نشست فصلی شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی بیان داشت: “انفجار در تاسیسات هستهای نطنز نتیجه خرابکاری بود و ما نسبت به چنین ماجراجویی خطرناکی هشدار میدهیم. در همین چارچوب، ایران حق خود می داند تا ضمن حفاظت از تاسیسات هستهای خود، به هر شیوه ای که صلاح میداند، واکنش لازم را نیز به این تهدیدات به طور مقتضی اتخاذ کند.”
تجربه نشان داده که جمهوری اسلامی هر زمان که در معرکه ای گرفتار می شود و درگوشه رینگ قرار می گیرد با حادثه آفرینی یا بهانه ای درصدد مظلوم نمایی و نجات خود است. لذا به نظر می رسد این حادثه نیز قمار هسته ای حکومت بوده تا از یکسو در مورد حفظ برجام بتواند نظر غرب را به خود معطوف کند و از سوی دیگر ناآرامی و اعتراضات داخلی را با این مسائل واهی، منحرف و حدالمقدور برای مدتی کنترل نماید.
آنچه گفته شد برپایه فرضیاتی است که برگرفته از تجارب و رفتارهای حکومت جمهوری اسلامی طی این سال ها به دست آمده است و ممکن است واقعیت چیزی ورای سیاهه بالا باشد.