سازماندهی مطلوب جنبش های پیش رو

جنبش دمکراتیک ایران چندین فقدان و یا کمبود را دارا می باشد و مهمترین آن نداشتن رهبر و رهبری آن است.

حمید آصفی

تاریخ: ۲۶ شهریور ۱۳۹۹

سازماندهی مطلوب جنبش های پیش رو (۱)

 

دو جنبش دیماه ۱۳۹۶ و آبانماه ۱۳۹۸ دارای ویژگی سیاسی ساختارشکنانه و گذار از جمهوری اسلامی را نشانه گرفته بودند. به دلیل گستردگی فقر و مشکلات نفس گیر اقتصادی، دو جنبش اخیر برخلاف جنبش سبز که بیشتر در تهران و با دامنه و شدت کمتر در برخی از شهرهای بزرگ بود، این دو جنبش اخیر بیشتر پیرامونی رخ داد و بنظر می رسد آغاز و شعله ور شدن مجدد جنبش، از جنوب شهر تهران و در شهرستان ها و استان های محروم و دور از مرکز، رخ خواهد داد.

رضا شاه: هر کس تهران را داشته باشد، ایران را خواهد داشت!

از انقلاب مشروطه، تا جنبش ملی شدن نفت، و تا انقلاب بهمن۱۳۵۷، محور مبارزات از  تهران شروع و بعد به تبریز، رشت، اصفهان، خوزستان و …کشیده می شد. مثلاً در انقلاب مشروطه و جنبش ملی شدن صنعت نفت از همین شهر ها شروع شد و در انقلاب بهمن ۱۳۵۷ که تقریباً در مدت کمی سراسری شد. در جنبش و انقلاب های قبلی در نهایت می بایست جابجایی قدرت سیاسی در تهران اتفاق می‌افتاد تا پیروزی حاصل می گشت. از انقلاب مشروطه تا انقلاب بهمن ۱۳۵۷، در اثر مبارزات مردم در نهایت شکست توازن قوا به سود جنبش و انقلاب رخ می‌داد. اما در دو جنبش اخیر و اعتراضات مستمر کارگران در تابستان که هنوز هم ادامه دارد، جنبش نتوانسته خود را به مرحله ای برساند که قدرت ماشین سرکوب جمهوری اسلامی را زمین گیر کند. ولی در شرایط جنبشی معلوم نیست که قوای سرکوب بتوانند در اعتراضات پی در پی توازن بالا دستی خود را حفظ کنند. زیرا دو جنبش اخیر توانسته موازنه ی قوای موجود را به نفع خود لرزان کند.

فقدان سازمان یافتگی ضعف بزرگ جنبش ایران است و علی رغم مبارزات مستمر، جنبش نتوانسته وارد یک منازعه ی تعیین کننده با حاکمیت شود. جنبش چندین فقدان و یا کمبود را دارا می باشد و مهمترین آن نداشتن رهبر و رهبری آن است.

به دنبال رهبر جنبش و رهبری کننده!

جنبش ایران فاقد یک مجموعه ی هماهنگ کننده (تشکیلات_ساختار) و رهبر، دبیر کل، نماد، می باشد. البته رهبران و رجال ملی در جنبش ایران که بتوانند در  جایگاه رهبر قرار گیرند به طور نسبی وجود دارند و نیز فعالان جنبش که بتوانند به شکل نهادی (ساختار-تشکیلات) فعالیت کنند وجود دارد. اما هر نوع گام برداشتن در این راه با توجه به شرایط امنیتی، می تواند هزینه ی بالایی بوجود بیاورد. اما باید کاری کرد! فقدان دیگر، نداشتن برنامه و دانش مبارزه است و این فقدان را هم در کوتاه مدت می شود برایش کاری کرد. زیرا این گونه دانش ها نوشته شده و مستند وجود دارد، فقط باید سریع تر بومی ترش کرد!

در سلسله بحث بعدی تلاش خواهیم کرد که این بحث را علی رغم اینکه در شرایط فعلی ایران مکتوب بردار نیست! و نفس به نفس و سینه به سینه باید پیش رفت، در حدی که بتوان اندیشه ها را به تفکر وا داشت، به آن پرداخته خواهد شد.

سازماندهی مطلوب جنبش های پیش رو (۲)

 

در داخل ایران همانگونه که به طور کلی گفتیم فقدان یک جریان سیاسی_ مدنی که به صورت رسمی و علنی بخواهد سکاندار تشویق و راهبر جنبش ملی اعتراضی شود، وجود ندارد و علی رغم تلاش های صورت گرفته، سرکوب مستمر مانع زایش این مجموعه ی رهبری کننده شده است. دو جنبش اخیر و اعتراضات صورت گرفته، بیشتر تحت تآثیر شبکه اجتماعی بوده، خصلت شبکه های اجتماعی زایش جنبش های ((بی رهبر)) است که رژیم های سرکوبگر نتوانند رهبران را بازداشت کنند. اما نبود شبکه و مجموعه ی عینی رهبری سبب شده که اعتراض ها به طور خود انگیخته باشند و به یک جبهۀ رسمی که مورد شناسایی داخلی و بین المللی قرار گیرد، ارتقاء پیدا نکند.

فقدان برنامه و دانش مبارز، و بومی سازی شده ی آن!

فقدان سازماندهی اعتراضات اجتماعی_سیاسی بر اساس اینکه برخی از چهره های مبارز در داخل که اعلام آمادگی برای رهبری کرده اند، حل نخواهد شد. زیرا بارها گفته ایم که بنا و اساس بر رهبری ((تشکیلات_ساختار)) است و رهبر (فرد) عصاره ی آگاه، توانا، شخصیت و نماد ملی آن جبهه، تشکیلات، ائتلاف و ساختار می باشد. مردم حاضر در صحنه های مبارزاتی در نوع ارتباط خود با جبهه رهبری، از دریچه رهبر(فرد) مواضع و اهداف جمع (ساختار، تشکیلات و جبهه و…) را در می یابند و رهبر با ترجمه ی توده ای اهداف جبهه، توان مدیریتی، فنون ممکن مبارزاتی جبهه را به میان مردم می برد. رهبر می تواند در سطوح مختلف تجزیه و انتشار طبیعی پیدا کند. مانند رهبران محلی، میدانی، منطقه ای، قومی بر کشیده می‌شوند. اما این رهبران  میانی و میدانی، اگر درایت و سنجش دقیقی توسط جریان رهبری کننده شوند، رهبر نمادین و ملی به عنوان تسمه نقاله، و سر نخ اصلی کلاف، همه ی این نیروها و بضاعت هایشان را در خدمت جنبش ملی به کار می گیرد. تمام این چیدمان زمانی است که بپذیریم جنبش ملی به حد کافی قوی شده و جریان رهبری کننده قادر به نگهداری رهبر خود از گزند ترور در وحله اول و در وحله دوم مانع بازداشت توسط حکومت شود و در صورت ترور رهبر جایگزین را بلافاصله اعلام و در صورت بازداشت رهبر، رهبر این شجاعت و درایت را داشته باشد که از درون زندان ندا، صدای ملی، سمبل رهایی و مقاومت باشد و در درون زندان شعله رهایی را همچنان برافروخته نگه دارد.

آیا مخاطب ما این وضعیت را در شرایط ایران شدنی می داند؟ نگارنده به این پرسش مهم فعلا جوابی قطعی ندارد که بدهد.

در پاراگراف بالا واقعا جوابی روشن نمی توان داد. اما این را باید دانست در شرایط برآمد اجتماعی_اعتراضی، وجود  یک نیروی تشکیلاتی و جمعی، به طور زیربنایی و رهبر (نماد) یا حتی (نمادها) همانند دوره انقلاب مشروطیت، لازمه ی تغییر موازنه قوا به سود جنبش ملی است. رسیدن به این حد از آمادگی برای هدایت جنبش های اعتراضی، خلق الساعه نیست. اما جامعه نیز بیکار نمانده و فرزندان زمان خویش را زائیده! و شرایط حساس ایران می طلبد که این جبهۀ رهبری کننده با رهبر و رهبران خود، شتابان تر و جهشی تر خود را بسازند.

شاید جنبش معطل بلاهت دیگری از حاکمیت نماند!

شرایط اقتصادی ایران، اکثریت مردم را به لبه پرتگاه کشانده و فقط در سال گذشته صد هزار نفر از مردم ایران دست به خودکشی زده اند و این آمار در سطح جهانی فعلا کشور ایران تحت زعامت جمهوری اسلامی است. (این آمار توسط معاونت پیشگیری از خودکشی وزارت بهداشت و درمان منتشر شده است) لذا این امکان وجود دارد هر آینه جرقه ی اعتراضات در یک گوشه ای از یک محله، در یک تاکسی، در یک تره بار فروشی، در بازاری که دلار و سکه به فروش می رسانند و…شکل بگیرد و ((سرایت ملی)) پیدا کند. در این احتمالات ذکر شده باید به یاد جرقه ی انقلاب مشروطه افتاد که اصغر گاریچی بهانه ی جرقه ی انقلاب مشروطه را زد. آنجا که یکباره کرایه گاری های مسافر کش خود را از تهران به شاه عبدالعظیم، گران نمود و جرقه ی انقلاب مشروطه را زد و البته اصغر گاریچی فقط بهانه بود و شرایط عینی و ذهنی انقلاب مشروطه از قبل آماده شده بود.

شرایط امروز ایران بگونه ای است که ممکن است برخی از شهروندان جسورتر یا برخی فعالان مدنی گمنام، در یک مقطع ویژه همچون انقلاب سودان، یا قیام مردم عراق و مبارزات مدنی مردم لبنان، کسانی نقش آفرین شوند که سابقه ای در مبارزه سیاسی نداشته باشند و لزوماً از فعالان سیاسی شناخته شده و متعلق به اپوزیسیون کلاسیک نیستند (علی افشاری) که البته این نقش جرقه زنی موقتی است و حالت دائمی و باثبات لزوما پیدا نمی کند و آنگاه جریان رهبری با رهبر و رهبرانش، چندین گام بزرگ به جلو خواهد افتاد.

 

سازماندهی مطلوب جنبش های پیش رو (۳)

 

در قسمت دوم در پایان گفتیم، شرایط اجتماعی در ایران به گونه ایی است هر آن و در هر نقطه ای احتمال شروع اعتراضات توسط شهروندان عادی و یا فعالان مدنی جسور اما غیر مشهور وجود دارد. اما این نیروهای بالقوه برای بر پایی جنبش و تداوم آن و نیز خنثی نمودن ماشین سرکوب و شکستن ترس و جو اختناق، حتما نیازمند شکل گرفتن نیروی رهبری کننده (تشکیلات_ساختار) است تا بتواند اعتراضات پراکنده را هدایت کنند. این نیروی رهبری کننده باید قادر به جلب اعتماد نیروهای معترض باشد. اما در شرایط هوشیاری فوق العاده بالای نیروهای امنیتی حاکمیت، آیا شکل گیری چنین جمعی در ایران ممکن است؟ این جمع قرار نیست که مخفی باشد. میان نیروهای دور افتاده از مرکز قبلاً گفتیم یک رابطه مستقل و مرتبط باید حکمفرما شود و نیز برخی نظرات هست که تاکید بر تلفیق کار نیمه علنی و نیمه مخفی می کنند! اما در ایران به دلایل خاص، روش غلبه، اتوریته نیروها و فعالان علنی جنبش باید حاکم باشد. اما با سرکوب یک باره و همه جانبه چه باید کرد؟

بهتر است برخی از رهبران خوشنام در خارج باشند!

حاکمیت و نیز مردم می دانند که در حال حاضر در داخل کشور  فعالان سیاسی و مدنی متعددی وجود دارند که به صورت پراکنده توانایی های هدایت اعتراضات در کف میدان را دارند و به همان نسبت در معرض بازداشت و احکام سنگین قضایی قرار دارند. تاکنون نیز نشان داده شده که غلبه بر ترس و ترس زدایی از زندان و بازداشت در حال تکثیر است. اما جنبش به ظرفیت کافی کادر در صحنه نساخته است ولی به سرعت در حال رویش کادرهای خود است.

فعالان و کنش گران معروف و خوش نام ملی در خارج نقش مهمی در همه ی مقاطع، از بسیج رسانه ای، پشتیبانی از جنبش ملی، مانع شدن از اینکه برخی محافل جنگ افروز با شعار مسخره اشغال نظامی ایران و گرته برداری سخیف و کمیک از حرکت ژنرال دوگل در فرانسه و کمک گرفتن از دول ضد هیتلری برای آزاد سازی فرانسه، خود را در نقش دوگل قرار داده و احتمال دارد سیاستمداران دولت های بزرگ که باید نقشه های بزرگ در سر داشته باشند ولی غیر عقلانی حرف بزنند!، کارها و اقدامات احمقانه ای انجام دهند و حرف های بزرگ زدن را به سمت اقدامات ایران بر باده، هدایت کنند.

رهبران، کنشگران ملی در خارج فضای سیاسی را اشغال کنند!

رهبران جنبش باید فکر روزی باشند که همه به زندان بیا فتند، و اگر چیدمان، سازماندهی نیروها و فعالان جنبش را تا حدی سر و سامان داده باشند، حتی حضور در زندان می تواند اثر بخشی خود را بر جنبش داشته باشند. با کارزار بین المللى سایر رهبران جنبش در خارج، پروژه ی آلترناتیوکشی تاکنونِ حاکمیت، خنثی می شود. اما باید مجدداً تاکید کنیم که کار ساختار و تشکل های جنبش عموماً علنی خواهد بود، باید همه ی فعالان، مردم، روشنفکران، عادت کنند به طور علنی و به وضوح حرف، فکر، نظر و خواست خود را مطرح کنند.

هیچ کس تو را به خاطر نخواهد آورد اگر افکارت را

چون رازی در سینه محفوظ داری

خودت را مجبور به بیان آن‌ها کن

به دوستان و همه‌ی آنهایی که دوستشان داری

بگو چقدر برایت ارزش دارند

اگر نگویی فردایت مثل امروز خواهد بود

و روز بی ارزشی خواهی داشت…

_از کتاب همراه با عشق، نوشته ی گابریل گارسیا مارکز

 

سازماندهی مطلوب جنبش های پیش رو (۴)

 

تاکید و یادآوری چند گزاره

گفتیم که شرایط زندگی اکثریت مردم در ایران به گونه ای است که هر لحظه امکان دارد التهاب اجتماعی_سیاسی، فضایی ایجاد کند که سبب شکل گیری دور جدیدی از اعتراضات خیابانی گسترده و سراسری شود.

گفتیم که فقر، تورم، بیکاری و نبود توان کسب معیشت حداقلی را هر آینه ممکن است جامعه دیگر تحمل نکند که تصمیم و اقدامی از سوی نظام مثل افزایش قیمت گازوئیل، بنزین، افزایش کالاهای ضروری، افزایش قیمت نان و… را به وجود آورده و بعد دست به اعتراض بزند، بلکه ممکن است بروز اعتراض، در هر نقطه و به بهانه ای کوچک ایجاد و چنان سراسری شود که همه ی تحلیلگران و رهبران سیاسی مدعی قدرت سیاسی در ایران را غافلگیر سازد.

جنبش بی صاحب در ایران!

ما هرگز نباید از واژه ی جنبش کور استفاده کنیم. زیرا خود به خود و ناخواسته آن را مستلزم سرکوب و فضای مشروعی را برای در هم کوبی آن فراهم می کنیم. شورش امری انسانی و به ناچار امر سیاسی است. مردمی درمانده به همه ی راهکارهای قانونی، از نهاد فلان اداره تا رفتن به درب مجلس، تا نامه نگاری های فراوان، طرح شکایت و همه این ها بی نتیجه مانده، آیا چاره ای به غیر از آمدن به خیابان دارند؟ پس شورش کور زیبنده این معترضین نیست. بلکه باید آن را در راستای مباحث پیشین که جنبش هایی که دارای چندین فقدان بزرگ هستند از جمله، فقدان نمایندگی، فقدان رهبری، فقدان دانش مبارزاتی و…بر شمرد. پس جنبش جنبش است زیرا جنبش زیباست!

ناجنبش ها در ایران فراوان (آصف بیات) اما جنبش هدفمندم آرزوست!

رهبری (ساختار_تشکیلات) و رهبران و عصاره ی همه ی این ها در رهبر نمادین و ملی، عوامل اصلی هستند که می توانند مانع از ناکامی دوباره ی جنبش شوند. در مطلب قبل گفتیم که یک تقسیم کار زبده ای باید بین داخل و خارج در سطح رهبران و فعالان جنبش بوجود آید. دوگانه سازی هایی که زمانی چه به دلیل نبود امکانات اطلاع رسانی، و بار امنیتی سنگین و فواصل زمانی طولانی در اطلاع یافتن از نظرات داخل و خارج، سبب می شد که داخلی ها بیشتر برجسته و به همان میزان سرکوب و از صحنه خارج می شدند.

در تدارک و مهیای نقش تاریخ سازی!

تدارکات مختلفی برای جنبش ملی نیازمند است مثل، گفتمان تحلیل راهبرد استراتژیک سیاسی و سازمان(رهبری) و… . نزدیکی و همدلی گرایش های مختلف  سیاسی و مدنی در داخل کشور و رها گذاشتن اختلافات تاریخی ضد اتحاد، رهایی از زندان تاریخ، طبیعت یا جغرافیا، زندان نفس و…(چهار زندان: دکتر شریعتی)، تا به هم گرایی و هم افزایی نیروها منجر شود. نکته ی مهم و راهبردی این است که شکل گیری جمع رهبران و فعالان جنبش، تعریف ساختاری است که از تجمیع رهبران سیاسی باید در ایران به وجود اید و این ساختار باید دارای رهبران و فعالانی از جنبش باشند که توان جذب مردم را داشته و برای آنها مشروعیت و جذابیت داشته باشد. اگر آن ساختار ترکیب زبده ای از رهبران و فعالان داخل و خارج باشند، بازداشت رهبران و فعالان جنبش، در شرایط امروز ایران بازدارنده نیست و حتی از درون زندان می توانند اثر گذاری بیشتری داشته باشند. به خصوص که بخش خارج از کشور از گزند سرکوب در امان هستند و می توانند نقش مهم و تعیین کننده نیز با اتکا به رهبران درون کشور خواهند داشت.

ایران پر است از ناجنبش و خرده جنبش!

ایران به خصوص بعد از انقلاب۱۳۵۷ همیشه ناآرام و در وضعیت جنبشی بوده است: جنبش دانشجویی، جنبش کارگری، فعالان زنان، فعالان محیط زیست، جنبش معلمان، فعالان حقوق بشر،…این همه نا جنبش (آصف بیات)، خرده جنبش، پاره جنبش، دارای بضاعت و زمینه هایی هستند که می تواند با پیوستن به ائتلاف رهبران و فعالان جنبش که در ساختاری ملی! متعین شده اند، ابر جنبش ملی را بر پا کنند!

درب رهایی همیشه باز نیست!

فرصت ها و امکانات و شرایط آماده اجتماعی در برابر جنبش ملی_ دموکراتیک ایران وجود دارد، اما  تهدیدهای بیشمار نیز کم نیستند، اما با کنش موثر و به موقع می توان تهدید را به فرصت تبدیل کرد. اگر در طراحی استراتژی و اتخاذ تاکتیک و تبدیل تاکتیک به تکنیک های متنوع، شانس اینکه حاکمیت به تله و کمینگاه جنبش ملی بیفتد، بالا می رود. رهبران، فعالان جنبش، و مردم ایران اگر دریابند که موقعیت ها و فرصت ها، همیشه دم دست نیستند، شاید قبل از دست رفتن فرصت ها، از پتانسیل های ملی برای بر پایی جنبش ملی، نهایت استفاده را بکنند.

 

سازماندهی مطلوب جنبش های پیش رو (۵)

 

ایران امروز درتب و تاب بحران عبور از فاز شرایط نکبت بار کنونی و رفتن به فاز رهایی است! التهاب تغییر این دوران همۀ افراد و نیروهای اپوزیسیون را به اندیشه ی پس از جمهوری اسلامی کشانده است. این افراد و جریانات با طرح بدیل و گفتمان خود، چند سالی است که یکی پس از دیگری وارد صحنه ی سیاسی ایران می شوند که در سلسله مطالب ترافیک اپوزیسیون به حد کافی به آن پرداختیم. جامعه ی ایران امروزه بشدت متکثر شده است. این جامعه سلطنت و حاکمیت مذهب را تجربه کرده است، لذا شیوه ها و روش های غیردموکراتیک در اعلام رهبری مردم، چون مجاهدین خلق و دستگاه های تبلیغاتی آنها و شاه الله های سلطنت طلب، که هر دو جریان فقط طومار اعدام همه ی مخالفان را نوشته اند، فقط با سرعتی که وارد صحنه می شوند، آهسته چون مجاهدین فروغ اشان خاموش، هر آینه هواداران سلطنت با شیب ملایم تر، از صحنه غایب می شوند.

از شدت ترافیک آلترناتیوها، تقریبا همه ی آرمان ها و برنامه هایشان برای ایران فردا یکی شده است!، اما نقطه ی تفاوت تنها و فقط به الگوی مبارزاتی و نوع سازماندهی باز می گردد. اما سازماندهی کجاست؟ اکنون مدتی است که ما در ایران به غیر از ترافیک رهبران در اپوزیسیون، با ترافیک آلترناتیو نیز مواجهیم. اگر رهبری دارای ویژگی های یک رجال ملی است، می توان با آلترناتیوسازی زبده ی رابطه ی داخل و خارج در بین نیروهای ملی، جمهوریخواه، سکولار، به آلترناتیو مطلوبی دست پیدا کرد. اما همانگونه که پیوسته گفته ایم، بدون سازماندهی و داشتن نیروی رهبری (ساختار_تشکیلات)، هیچ رهبر تک افتاده و با بهترین پروژه های سیاسی، عملاً کاری از پیش نخواهد برد.

به دلایل معینی که قبلا گفته شده است، بحث سازماندهی را بیشتر از این نمی توان پیش برد!، و این در حالی است که عاجل ترین و مبرم ترین، ضرورت و نیاز جنبش ملی ایران است…

 

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»