چرا خواسته ( کار – نان – آزادی) به خواسته اکثریت مردم ایران تبدیل شده است؟

جبهه عظیمی متشکل از کارگران، مزدبگیران، تهیدستان، بیکاران، حاشیه نشینان بوجود آمده که خواسته شان در مقابل فقر ، بیکاری و سرکوب، «نان، کار و آزادی» است.

 

مجید ناصری عضو کارگروه کارگران، مزدبگیران و فرودستان شورای مدیریت گذار

شعار «کار نان» در بین میلیون ها نفر از کارگران، مزدبگیران و فرودستان، مدت های مدیدی هست که عمدگی یافته، عمدگی اش را هم به وضوح می توان در همه شعار هایی که می دهند، پلاکاردهایی که در دست دارند، از فیلم های ویدئویی روزانه، از فریادهایشان، از گریه هایشان، از بغض های بر گلو مانده شان مشاهده کرد.

آنانی که این خواسته ها را مطرح می کنند عمدتا می دانند که رژیم توانایی پاسخ دادن به این دو خواسته را ندارد. زیرا درخلال ۴۰ سال گذشته نه تنها هیچ بهبودی در اوضاع اقتصادی مردم حاصل نشده، و رژیم جمهوری اسلامی همه کارت هایش را بازی کرده و مردم دولت هایسازندگی، اصلاح طلب، اصول گرا ،پ وپولیست و کلید دار را تجربه کرده اند.

چرا اکثریت جامعه ایران شعار نان را می دهند : زیرا جامعه ایران در خلال ۴۰ سال حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی به طور بی سابقه ای نابرابر شده است. شکاف های طبقاتی بسیار عمیق تر شده و تبعیض در بهره برداری از منابع و ثروت های ملی به شکل بی رحمانه ای گسترش یافته است.

با مقایسه ای که رادیو بی بی سی از آمار منتشر شده در دو منبع: روزنامه اطلاعات در سال ۵۷ با خبرگزاری فارس در سال ۹۷ کرده نتیجه گیری کرده است که:

در سال ۱۳۵۷ با حداقل دستمزد می توانستی ۷۴ کیلوگرم گوشت بخری، اما در سال ۱۳۹۷ با حداقل دستمزد تنها قادر به خریدن ۱۰ کیلو گرم گوشت. یعنی در یک محاسبه ساده سطح درآمد طبقات کارگر، مزدبگیر و فرودست جامعه ۷.۴ برابر به پایین سقوط کرده است و اکثریت مردم ایران ۷.۴ برابر نسبت به سال ۵۷ فقیر تر شده اند

این وضعیت را در یک نمودار دیگر که توسط بانک بانک جهانی منتشر شده است را نیز می توان دید : در منبع منتشر شده توسط بانک جهانی درآمد سالانه مردم ایران حدود ۷۰۰۰ دلار بوده که ۴۰ سال پس از آن و در خلال حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی به سطح ۶۰۰۰ دلار سقوط کرده، در حالیکه قیمت ها به شکل غیر قابل تصوری بالا رفته است، به عنوان مثال یک کیلو گوشت در سال ۵۷ برابر با ۲۳ تومان بود، در حالیکه همین رقم در سال ۹۷ ۱۱۰۰۰۰ تومان شده است . یعنی درآمد سالانه ملی نسبت به سال ۵۷ پایین آمده، در حالیکه قیمت ها ۵۰۰۰ برابر افزایش پیدا کرده است

در یک سنجش دیگر که توسط مرکز پژوهش های مجلس رژیم جمهوری اسلامی به عمل آمده، تفاوت مصرف در بین طبقات غارت شده ( کارگران ، مزد بگیران ، فرودستان ) که ۷۵ درصد جمعیت ایران را شامل می شوند، ۱۶ برابر شده است و این سنجش مرکز پژوهش ها که در سال ۹۷ صورت گرفته، تعداد جمعیتی که به زیر خط فقر رفته اند ۵۷ میلیون نفر اعلام کرده است که این رقم با سه برابر شدن قیمت بنزین در آبان ۹۸ و بالا رفتن برابری دلار به تومان از ۱۲۰۰۰ تومان به ۲۸۰۰۰ تومان و افزایش سرسام آور قیمت ها، هم اینک فقر دامن ۶۰ میلیون نفر از جمعیت ایران را فراگرفته که از این ۶۰ میلیون نفرجمعیت زیر خط فقر ۱۵ میلیون نفر زیر خط فقر مطلق قرار دارند.

در رابطه با بیکاری هم باید گفت که بیکاری و فقر دو روی یک سکه هستند، کار وسیله امرار معاش است، و فقر در ایران ارتباط مستقیم با بیکاری دارد، نگاهی به آمار منتشر شده توسط مرکز پژوهش های مجلس، برآورد شاخص فلاکت که از حاصل جمع نرخ بیکاری و نرخ تورم برای سال ۱۳۹۷ منتشر شده، نشان می‌دهد که شاخص فلاکت در استان‌های چهارمحال و بختیاری، کرمانشاه، کردستان، لرستان و سیستان و بلوچستان بیشتر از ۴۵ درصد است. در پنج استان دیگر، تهران، خوزستان، کهیگیلویه و بویراحمد، ایلام و آذربایجان غربی نیز این شاخص میان ۳۵ تا ۴۰ قرار دارد و میانگین آن در کل کشور از خط ۳۸ درصد نیز عبور کرده است.

همچنین بر اساس داده های منتشر شده از سوی مرکز آمار رژیم جمهوری اسلامی دراردیبهشت ۱۳۹۸، ۱۷.۹ درصد جوانان ۱۸ تا ۳۵ ساله بیکار بوده اند، اما بر خلاف آمار منتشر شده در دستگاه آمار سازی حسن روحانی، مرکز پژوهش های مجلس همزمان با صندوق جهانی پول اعلام می کنند که دلیل پایین اعلام شدن نرخ بیکاری توسط مرکز آمار رژیم این است که آنان لیست میلیون ها نفر از جوانان را که از جستجوی کار دلسرد و نا امید شده اند را از لیست بیکاران حذف کرده اند و به گفته آقای ابراهیم رزاقی، اقتصاددان: “در حال حاضر۳۰ میلیون بیکار داریم که این بیکاری در سطح فارغ التحصیلان دانشگاه ها به مرز فاجعه باری رسیده است طوری که نرخ بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه ها در تابستان سال ۹۸ در کل کشور ۴۳.۸ و در برخی از استان ها ۶۰ درصد اعلام شده است .

اما مشکل به همین جا یعنی بیکاری و فقر ختم نمی شود، بلکه با تصاحب بیش از ۸۰ درصد منابع مواد اولیه توسط سپاه وبنیاد ها و نهاد ها و تولیت ها و تبدیل شدن قرارگاه ها و سرداران سپاه به کارفرماهایی که هم صاحب ثروت هستند و صاحب قدرت، بی رحمانه ترین مناسبات کار را بر نیروی کار ایران تحمیل کرده است که از آن جمله، تبدیل قرارداد های دائمی به قرارداد های موقت و گسترش شرکت های واسطه بین کارفرمایان اصلی و کارگران، یک استثمار بی رحمانه ای را بر کارگران تحمیل کرده اند که هم اکنون یکی از دلایل اعتصابات در پالایشگاه ها و صنایع پتروشیمی از این استثمار بی رحمانه شرکت های واسطه گری نشات می گیرد.

علاوه بر این باید در نظر داشت که فقر در ایران تنها ناشی از بیکاری نیست، بلکه با علم به اینکه خط فقر در ایران در ماه اردیبهشت ۹ میلیون تومان محاسبه شده است و در همان حال با تعیین دستمزد پایه ای ۱.۸ میلیون تومانی کارگران، عملا به شکل قانونی فقر بر همان جمعیتی که دارای کارهم هستند تحمیل شده است، یعنی در ایران هم بیکاران از فقر رنج می برند هستند و هم آنانی کار دارند.

به این ترتیب ما در ایران کنونی شاهد یک آپارتاید ( تبعیض) خشن طبقاتی هستیم. خانواده های رانت خوار حکومتی، متشکل از اصول گرایان و اصلاح طلبان همان هایی که ۴۱ سال هست که قدرت را در بین خود می چرخانند، با تمام ابزار ها واز طریق مافیاهای تو در توی غارت و اختلاس، مافیاهایی که حتی انسان روزگاری در ذهن هم نمی گنجید، مانند مافیای شکر، مافیای آب، مافیای خاک، مافیای جنگل خواری، مافیای کوه خواری، مافیای سکه، مافیای شکر، مافیای آب، مافیای قبر، مافیای مافیای فروش سئوالات کنکور که البته سر نخ همه آنها به نحوی به سازمان های موازی اطلاعاتی و نهایتا به راس هرم قدرت وصل می شود. کشور و مردم ایران را همچون یک قربانی که به چنگ کفتار های وحشی افتاده باشد از همه طرف لت و پارکنند.

عکسی العمل این وضعیت خوفناک در بین اکثریت مردم ایران به دو نوع عمل طبیعی منجر شده است:

۱- در قالب قیام های خودانگیخته در خیابان ها که قیام های خونین دی ماه ۹۶ که به حق قیام تهی دستان نام گرفت و آبان ماه ۹۸ در در اثر سه برابر کردن قیمت بنزین رخ داد و هر دو قیام میلیونی توسط رژیم با چنگال های آهنین سرکوب شد .

۲- در شکل اعتراضات مدنی در کارخانجات و موسسات تولیدی که هم اکنون همه عرصه های تولیدی ، صنعتی ، پالایشگاه ها و صنایع نفت را فراگرفته است. و شعار ” نان ، کار، آزادی “ را که در مقابل ” فقر، بیکاری و استبداد مطلقه ” داده می شود، به یک شعار اجتماعی تبدیل کرده است. شعاری که تحت تاثیر هیچ ایدئولوژی نیست و تحت تاثیر هیچ ” القای چپ گرایانه” قرار ندارد، بلکه از واقعیت های بسیار تلخی که در بالا گفتم و اکثریت مردم ایران با گوشت و پوست خود آن را احساس می کنند نشات می گیرد.

مبارزه برای آزادی از همان ابتدای حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، همراه با اجباری کردن حجاب، بستن روزنامه ها، حمله به تجمعات و سخن رانی ها، ممنوع کردن احزاب و سازمان های سیاسی شروع شد و سراسر دهه شصت ایران به قتل گاه آزادیخواهان تبدیل شد، قتل عام زندانیان در تابستان سال ۶۷، سرکوب دانشجویان در تیر ۱۳۷۸ و سرکوب جنبش اجتماعی رای من کو در خرداد سال ۸۸ از روزهای تاریخی این جنبش آزادیخواهی هست که همچنان ادامه دارد ، اما به میزانی که دامنه عملکرد رژیم در تهی کردن سرمایه ها ، تصاحب کارخانه ها ، و چنگ انداختن سپاه و بنیاد ها زیر نظر بیت رهبری به منابع عمومی ، سرمایه گذاری کلان در سرکوب و صدور ارتجاع به کشور های دیگر و دامن زدن به جنگ ها با هدف گسترش هلال شیعی ، گسترش یافته ، فقر و بیکاری نیز افزایش یافته است و به میزانی که فقر و بیکاری گسترش یافته ، مبارزه با رژیم به اعماق جامعه ایران نفوذ کرده است و جبهه عظیمی متشکل از کارگران، مزدبگیران، تهیدستان، بیکاران، حاشیه نشینان بوجود آمده که خواسته شان در مقابل فقر ، بیکاری و سرکوب، «نان ، کار و آزادی» است. و به همین خاطر، آنانی که امروز از بدنه این جبهه عظیم دستگیر و شکنجه و همچون نوید افکاری به قتل می رسند، نه از نیروهای سیاسی اسم و رسم دار، بلکه مستقیما از اقشار تهیدست و زحمتکش جامعه ایران هستند.

این امر به وضوح نشان می دهد که : عمدگی کار و نان و آزادی” برای اکثریت جمعیت مردم ایران، با مسئله رهایی مردم ایران از سلطه خونین رژیم جمهوری اسلامی گره خوردهاست، زیرا فقر و فساد و بیکاری و تنگدستی محصول عملکرد رژیم هست، و در ایران آنانی که سرکوب می کنند، همان هایی هستند که غارت می کنند، همان هایی هستند که سرمایه های ملی مردم ایران را برای سرکوب و عقب ماندگی مردم ایران صرف می کنند، همان هایی هستند که جدید ترین سلاح ها و ماشین های کنترل شورش ها و قیام ها را از بودجه عمومی می خرند، تا اعتراضات حق طلبانه مردم علیه فقر، علیه بیکاری را سرکوب کند. لذا روزنه های حل معضل بیکاری و فقر زمانی باز خواهد شد که جامعه ایران از سلطه خونین رژیم جمهوری اسلامی رها شود، یعنی امروز شعار نان ، کار و آزادی ” اکثریت مردم ایران اگر چه یک شعار اثباتی هست، اما در نفس خود حیات ننگین تمامیت رژیم جمهوری اسلامی را نشانه گرفته است، با این تفاوت که موضع اثباتی خود را پیشاپیش نسبت شکل گیری هرگونه آلترناتیوی احتمالی در ایران اعلام می دارد.

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»