تبعیض مضاعف حاکم بر زنان اتنیک های ایرانی

زنان مبارز در مرکز باید توجه بیشتری به پیوند مبارزاتی و همصدائی با توده زنان محروم در این مناطق و مبارزان پیشرو زنان مناطق پیرامونی و تحت ستم اتنیکی بنمایند.

 

کوثر فتاحی، عضو کارگروه زنان و برابری جنسیتی شورای مدیریت گذار

فرودستی زنان در تمام جهان پدیدەای شناختە شدە است. نقش، جایگاه و حقوق زنان در طول تاریخ در جوامع مختلف، هموارە در هالەای از ابهام پیچیده شده است. مسائل و مشکلات زنان هر چند جنبه‌های جهان شمول دارند ولی در عین حال بسیار با همدیگر متفاوت هستند. در بسیاری از جوامع زنان رفته رفته بە بسياري از حقوق خويش در طی تحولات جهان مدرن آگاه شدە و دستاوردهای بسیاری در جهت رفع ستم از خود و بهبود موقعیت‌شان در جامعه کسب کرده‌اند. ما با سطوح مختلفی از بی‌حقوقی و فرودستی که ارتباط تنگاتنگی با ساختارهای سیاسی حاکمیت و درجه رشد و نفوذ سنت‌‌های کهنه و منسوخ در این جوامع دارد، روبرو هستیم. با این وجود مسألەی زنان كه نيمي از جمعيت بشري را تشكيل مي دهند، چه در جوامع توسعه نيافته، كمتر توسعه يافته و حتي در كشورها و جوامع توسعه یافتە، هنوز مطرح و مبارزه برای حقوق پایمال شده و علیه سنت‌های پدرسالارانه و دیدگاه‌های تبعیض‌آمیز، از طرف نیروهای مترقی و زنان پیشرو کماکان ادامه دارد.

اما آنچە کە در این نوشتە مورد بررسی است. وضعیت اسفناک زنان بطور کلی در ایران و بخصوص زنان جوامع پیرامونی و اتنیکی در ایران است. زنانی کە در جای جای تاریخ ایران چە در طول حاکمیت اسلامی و چه در جنبشهای ضد استبدادی زمان شاه حضور پررنگ داشتە و کنشگری فعال برای تغییر بودە و هستند. از همان روزهای بعد از بهمن ١٣٥٧ کە اولین سیلی تعرض و تبعیض بر چهرەی امیدوار زنان انقلابی زدە شد و ناامیدی بخش در هم تنیدەی آن روزهایشان شد. صدای اعتراض زنان شنیدە میشد. زنان ایران بی درنگ متوجە شدند کە امیدواری‌شان برای رسیدن بە ایرانی آزاد و البتە ایرانی کە رشد و شکوفایی دستاوردهای زنان را با خود بە همراه خواهد داشت، سرابی بیش نبوده است. از همان ابتدا و در اسفند ١٣٥٧ قانون اجباری شدن حجاب ابلاغ و بهمراه آن با لغو قانون خانوادە و سقط جنین همان اندک حقوق موجود نیز از زنان سلب شد. گروههای مختلف زنان در تظاهرات ١٧ اسفند ١٣٥٧ علیە اجباری شدن حجاب تجمعی چند روزە داشتند. اما آنچە در این اعتراضات جای تامل دارد تلاش زنان برای حفظ حقوق موجود و نە تلاش برای بدست آوردن حقوق بیشتر بود!. هدف از بازگویی مختصر این نکات کمک بە درک بهتر فضای ماه‌های اول انقلاب برای خوانندگان است. باید توجه کرد که اشارات و بازگویی مسائل آن زمان بیشتر وضعیت زنان مرکز نشین و طبقه متوسط را در مرکز توجه خود دارد. اما بعد از انقلاب اسلامی وضعیت اقلیتهای مذهبی، اتنیکی و دگر اندیشان، تراجنسیتی ها و اسفناکتر از همە، زنان حاشیە نشین چگونە بود؟ به این بخش از جامعه زن ایرانی بسیار کم پرداخت شده است.

اساسا زنان در ایران از انواع محرومیتها و مشخصا از تبعیض جنسیتی رنج میبرند. قوانین و نگاه جامعە بە زنان نگاهی فرودستانە، ابزارگونە و صرفا مصرفگرایانە است. زنان از ابتدایی ترین حقوق خود از انتخاب لباس و پوشش تا تسلط بر بدن خود محروم اند و حکومت جمهوری اسلامی با تمام نیرو و امکانات خود در صدد پایین کشاندن زنان از جایگاه واقعی شان در جامعه است. از سیمائی کە از زنان در مطبوعات و رسانەها بە نمایش میگذارد (اخیرا حتی تصویر دختر بچەها را بر روی جلد کتب درسی برنتابیدند) تا قوانین ضد زنی کە سعی در محدود کردن هرچە بیشتر فضای فعالیت در عرصە های اجتماعی برای زنان دارند، ما با این تلاش حکومت مواجه هستیم. اما وضعیت بە نسبت زنان اقلیت بە گونەای بارز بازهم بدتر است. زنان اقلیت از جنبەهای جنسیت، نژاد و طبقە اجتماعی و حتی محورهایی مانند تمایلات جنسی و ناتوانی های جسمی رنج مضاعفی میبرند.

در مورد کردستان باید به یاد آورد که در همان ماه های اول بعد از انقلاب شهرهای کرد نشین تبدیل بە میدان جنگی تحمیلی و نابرابر از جانب جمهوری اسلامی شدند. جنگی کە استارت آن با فرمان حملەی همە جانبە بە کردستان در ٢٨ مرداد سال ١٣٥٨ از جانب خمینی زدە شد. زنان در کردستان و در فرصت کوتاهی که قبل از حمله و یورش حکومت در اختیار داشتند، علیرغم موانع بسیار بلافاصلە اولین سازمانهای زنان را تشکیل داده بودند و وسیعا درگیر کار سازمانیابی خود، مشارکت در زندگی اجتماعی و جنبش عمومی از جمله مقاومت در مقابل یورش سرکوبگرانه حکومت شدند. همین فعالیت‌ها باعث شد که بە مراتب با مقاومت بیشتر و فاصلەی طولانیتر بە حجاب اجباری و دیکر محدودیت‌های تحمیل شده از جانب رژیم تن بدهند. با این پیشینه مبارزاتی است که زنان در کردستان با تلاشی پیگیرانە و مستمر بیش از چهار دهە است کە در میدان مبارزات سیاسی، مدنی، مدافع حقوق زنان و هویت طلبی هستند. بحث دربارە مقاومت آن روزها بخصوص از جانب زنان مبارز اگرچە با اهمیت است اما در توان این مقالە نمیگنجد. با تداوم جنگ تحمیلی رژیم برای سرکوب مردم کردستان از یک طرف و کشیده شدن بخش مهمی از مناطق کردستان به صحنه جنگ ایران و عراق از طرف دیگر بسیار مهم است که بدانیم که قربانیان نخست بخصوص جنگ ایران و عراق زنان و کودکان بودند. از جانبی دیگر زنان کرد بە ناچار مطالبات خود را بە حالت ایستا درآوردند و اکنون نگران حفظ جان خود و اعضای خانوادەشان بودند. حملەی بی امان جمهوری اسلامی و تلاش همە جانبە این رژیم برای هویت زدایی مردم کرد، بە ناچار اولویتهای زنان را از مسائل مربوط بە وضعیت زنان بر حفظ حداقل ها معطوف ساخت. از جانبی دیگر با از رو بستن شمشیر از جانب جمهوری اسلامی از روزهای نخست، کردستان را از اندک رشد و توسعه‌ای کە انتظار می‌رفت نیز محروم کرد. تحمیل محرومیت و فقر سیستماتیک در شهرهای کردنشین یکی دیگر از پدیدە های دردناک آن سرزمین است. این وضعیت کم و بیش در جاهای دیگر نیز که موقعیتی مشابه کردستان داشته و تحت سرکوب مضاعف هستند، برقرار است تا حدی که دغدغه اصلی روزانەی زنان بلوچ تامین آب آشامیدنی خانواده است. یا وضعیت اعراب خوزستان کە با وجود ثروت‌های کلان طبیعی در این مناطق، جزو فقیرترین و محروم‌ترین مناطق ایران به شمار می‌روند. طبق گزارش سازمان حقوق بشر اهواز در ساڵ ٢٠١٧، سهم اعراب از مدیریت مناطقی کە در آن زندگی میکنند تنها پنج دهم درصد است. در چنین وضعیتی آیا برای زنان عرب جایی برای تمرکز بر مطالبات خودشان باقی میماند؟

چنین وضعیتی کە سیستماتیک و تعمدی بر مناطق کرد نشین، عرب نشین، بلوچ نشین، ترک و لرنشین و دیگر جمعیت‌های اتنیکی اعمال شدە، علاوە بر تاثیر همە جانبە بر کیفیت زندگی مردم عملا بە بازتولید عقب ماندگی و فقر فرهنگی در آن جوامع نیز دامن خواهد زد.  تبعیض مضاعف میتواند از دو سو بر زنان آنتیک‌های ایرانی اعمال میشود یکی از جانب حکومت و دیگری از جانب سنت و عرف حاکم. تبعیضی کە بیانگر همپوشانی و همزمانی اهمیت نژاد، جنسیت و طبقە است کە بررسی آن در همە جوامع برای یافتن علل فرودستی یک قشر و حل این مشکل الزامی است.

کە بە گمان من عرف و سنت کاملا متاثر از رفتار حکومت، میزان توجە و قانونهای مندرج از جانب حکومت کە همانا بخش اعضم سنت هارا میسازند، هستند.

اولین تبعیض مضاعفی کە زنان پیرامون ایران با آن روبرو هستند، فقر فرهنگی و مواجهە با سنت های منسوخ است. این زنان روزانه محکوم بە زندگی در فضای میلیتاریزە و امنیتی شدید تحمیل شده از جانب جمهوری اسلامی هستند. تعجبی ندارد اگر بیشترین آمار بیکاری و فقر متعلق به این جوامع باشد.

فشار اقتصادی مضاعفی کە بر این زنان تحمیل شدە فرصت ها را یکی پس از دیگری از زنان سلب کردە و بیشتر بە تثبیت موقعیت فرودست آنان دامن زدە است. مطمئانا همه از وضعیت تاسف‌آور معیشتی کارگران در ایران آگاه هستیم. بی‌گمان بخش بسیار زیادی از سنگینی این فشار اقتصادی بر دوش زنان کارگر قرار می‌گیرد. می‌خواهم به مشابهت بسیار زیاد وضعیت زنان اقشار محروم حاشیه نشین با وضعیت زنان کارگر اشاره کنم، از حقوق کمتر تا نبود بیمە گرفتە تا فشارهای مضاعفی کە از کارفرمایانی کە معمولا هم زبان آنان نیستند و کمترین وجوه مشترک فرهنگی با کارگرانشان دارند و البتە فضای ناامنی کە در محیط کار هموارە مانند سایەای بە دنبال آنان در حرکت است. وضع قوانینی همچون مرخصی زایمان، حق شیردهی، ایجاد شیر خوارگاه و مهد کودک در محل کار علیرغم انتظار موجب عدم بکارگیری زنان در مشاغل شد. بە گونەای کە کارفرما بە بهانەی سخت بودن رعایت این قوانین قید استخدام زنان را از بیخ میزند.

مسالەی مهم دیگری کە یکی دیگر از مصادیق تبعیض مضاعف اعمال شدە بر زنان اتنیک ها را دارد. شرایط فوق امنیتی حاکم بر مردم است کە حتی کوچکترین اعتراضات و فعالیتهای مردم را با شدیدترین نوع ممکن پاسخ میدهند از فعالیت های مدنی زیست محیطی زنان، گروه های کوهنوردی و دوچرخە سواری تا تاسیس انجمن های زنانه و نشست های آگاه گرانە زنانە همه و همه برچسپی سیاسی دارند و بە بهانه تجزیه طلبی و منتسب کردن این فعالیت ها بە این یا آن حزب و نهایتا پیوند این فعالیتها بە فعالیت ضد حکومتی با شدیدترین نوع ممکن برخورد میشود. کم نیستند زنان کردی کە هم اکنون در زندان هستند و یا چە اکنون و چە در گذشتە، در اعدام های دهەی٦٠و بعد از آن تنها بە جرم بخشی از یک قشر بودن جان خود را در راه آزادی و تلاش برای زندگی بهتر از دست دادەاند.

آنچە کە این فشارها و تبعیضات برای زنان ایرانی بدنبال دارند، ضرورت ادامە مبارزە و تلاش بیشتر برای تحقق حقوق خود و جامعە را نشان میدهد. به اعتقاد من زنان مبارز در مرکز باید توجه بیشتری به پیوند مبارزاتی و همصدائی با توده زنان محروم در این مناطق و مبارزان پیشرو زنان مناطق پیرامونی و تحت ستم اتنیکی بنمایند. چرا کە تحقق ایرانی آزاد در گرو آزادی تمامی زنان ایران است.

٢٨سپتامبر ٢٠٢٠

٧ مهر ١٣٩٩