جعفر ابراهیمی و نسبت‌هایش

مجید کریمی- عضو انجمن صنفی معلمان کوردستان-سنندج

مدتی است می‌خواهم از #جعفر_ابراهیمی بنویسم؛ بازرس شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران کە اکنون دوران محکومیتی ناعادلانە را در زندان قزلحصار کرج می‌گذراند و علی‌رغم پایان یافتن محکومیتش در ابتدای فروردین ١٤٠٣ هنوز از زندان آزاد نشدە است.

اما چە چیزی در جعفر است کە او را مغضوب حاکمیت و محبوب معلمان و دانش آموزانش کردە است؟! یادمە در خاطرەای از مراد روحی عزیز می‌خواندم کە در یکی از شهرهای اطراف تهران در مدرسەای با اکثریت معلمان خاموش و مدیری سودجو و نان بە نرخ روز خور بچەهای مدرسە از خوبی معلمی گفتە بودند کە بعدها رفیق مراد می‌شود و تحمل وضع نامطلوب موجود را (با اندیشە انسانی و امید بە بهبود و تلاش بی وقفە و بی ادعا برای تغییر) برای مراد آسان می‌کند. آری او جعفر بود… معلمی از جنس صمد….از جنس معلمی کە می‌خواست قلبش را هدیە دهد تا درون کودکی بتپد، برایش فرقی نداشت کودکی از دامنەهای سبلان باشد یا حاشیە کویر شرق و یا کودکی کە طلوع خورشید را از زاگرس بە نظارە می‌نشیند !

او از جنس معلمی‌است کە می‌گفت: مگر می‌توان در قحط سال عدل و داد معلم بود، اما ” الف” و ” با”ی امید و برابری را تدریس نکرد؟

#جعفر_ابراهیمی را با نسبت‌هایی کە با مبانی و اصول انسانی‌ دارد باید شناخت. نسبت او باحقوق زنان، جامعە رنگین کمانی، کودکان کار، مهاجران، ملیت‌های ایران، هم‌صنفان خود، دانش آموزان، طبقات فرودست و کارگران….!
گرانیگاە نسبت‌های او نسبتی است کە با عدالت دارد.
تمام شعاع‌‌های دایرە فعالیتش بە این مرکز ثقل عدالت‌خواهی‌ او بر می‌گرد.
او می‌داند این ناعدالتی‌ها چارە پذیرند، تلاش و مبارزە می‌خواهد و دیگرانی با کنشگری مدنی و بدون خشونت کارهای بزرگی کردەاند کە الزاما” منحصر بە آنها نیست و می‌توان و باید با ناعدالتی مبارزە کرد هرچند دریوزگان درگاە جباران آنرا محال و افسانە بدانند.

بە ئەفسانەی ئەزانن سووڕی دەوران
غوڵام و ورکە خۆری دەرکی گەوران
بەڵام دەوران دەبێ ڕۆژێ بدا سووڕ
لەبەر گەوران نەبێ پشتی خەڵک کووڕ
(هێمن)

شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران