دموکراسی زیست محیطی

افزایش سطح دموکراسی میتواند موجب بهبود کیفیت محیط زیست شود

د. منصور سهرابی

پژوهشگر اکولوژی

Sohrabi.mansour@gmail.com

تنها داشته ی بشر یک زمین است کە اکنون در شرایط بحرانی محیط زیستی به سر می برد.

اگر روند تغییرات اکوسیستم های کرە زمین را در صد سال اخیر مورد بررسی قرار دهیم متوجە خواهیم شد کە فعالیت های انسان پیامدهای جبران ناپذیری بر آن گذاشته و طبیعت را در مسیر نابودی تدریجی قرار دادە است کە این روزها شاهد نمونه های فراوانی از آن هستیم مانند: خشک شدن دریاچه ها، تالاب ها، خشک شدن رودخانه ها، خشک شدن درختان و درختچه های جنگلها، شور شدن آبها، بروز سیل و سیلاب، کم آبی، آلودگی آب، هوا وخاک، وجود ریز گردها، توسعە نامتوازن کشاورزی و آلودە کردن خاک و منابع آب زیرزمینی. از طرف دیگر ازدیاد جمعیت، فراوانی محصولات مصرفی، گرم شدن کرە زمین، افزایش تقاضای مردم و ردپای اکولوژی بشر (Ecological footprint) و ضعف نهادهای اجرایی حکومت ها در اجرای برنامەهای اکولوژیکی حمایت از زمین، نتایج ناگوار و خسارات نامطلوبی به بار آورده و روزبه روز این خسارتها بیشتر و نتایج آن حادتر می شود.

درحقیقت ادامە روند تخریب فعلی محیط زیست، باعث خواهد شد تا حیات در این کرە خاکی در آیندە برای ساکنان آن بسیار دشوار گردد. روند رو به رشد تخریب و آلودگی محیط زیست بیانگر آن است که در تعامل میان محیط زیست و مسائل مربوط به توسعه، دولتها در راستای حفظ محیط زیست نتوانسته اند به خوبی عمل کنند. در بسیاری از کشورها دولت نە تنها راه حلی برای مشکلات زیست محیطی نبودە بلکە عموما بە این مشکلات دامن زده است.

میزان توجه كشورها به مسائل زیست محیطی چه در میان دولت و چه مردم بیانگر سطح دموكراسی و رشد سیاسی و اجتماعی آن كشورهاست. شهروندان جوامع دموكراتیك، بیشتر و با كیفیت بهتری از مسائل زیست محیطی آگاە میشوند بهتر میتوانند دغدغه های زیست محیطی خود را ابراز كنند و برای بیان و پیگیری دغدغه های زیست محیطی خود، توان سازماندهی مدنی را دارند و به همین ترتیب فشار بیشتری بر برنامەریزان در نظام رقابتی سیاسی وارد كرده و از ایشان پاسخگویی را مطالبه كنند.

نظریه های دموکراسی

تعریف هر کس از دموکراسی میتواند نوع نگرش او را آشکار سازد. دموکراسی چون بسیاری دیگر از مفاهیم، تعریفی پیچیده دارد. دموکراسی در یونان باستان به صورت مشارکت مستقیم مردم در امور عمومی بود، اما در دوران معاصر و با گسترده شدن جوامع، مشارکت غیرمستقیم مردم مطرح گردید و بدین ترتیب دموکراسی مستقیم یونانی جای خود را به دموکراسی نمایندگی داد. در این نوع از دموکراسی، مردم با انتخاب نمایندگان برای اخذ تصمیمات عمومی و اجراء آنها حاکمیت خود را اعمال میکنند. تعیین اینكه شهروندان چه نوع دسترسی به نهادهای تصمیم گیرنده داشته باشند یا كیفیت این دسترسی باید چگونه باشد، کار سادەای نیست. اما اغلب چنین استدلال می شود كه دسترسی بیشتر و بهتر به فرایند سیاست گذاری و قانون گذاری توسط سازمان های غیردولتی در راستای اصول دموكراتیك، می تواند هم منجر به دموكراتیك شدن آنها و نظام سیاسی شود و هم پاسخی برای كاستی دموكراتیك باشد. دموکراسی میتواند از طریق تقویت قدرت عامه شهروندان موجب تقسیم قدرت سیاسی و مانع از قرار گرفتن قدرت در اختیار تنها یک گروه خاص از سیستم سیاسی شو د.

دموکراسی به لحاظ اهداف سیاسی و اجتماعی رویکردهای مختلفی دارد. برخی نظام های دموکراتیک به دنبال تامین اراده و مصلحت عمومی هستند (دموکراسی روسویی)، برخی به دنبال تامین حقوق و آزادیهای فردی هستند (دموکراسی لیبرال) و برخی دیگر نگاهی واقعگرایانه به دموکراسی دارند (دموکراسی نخبه گرا و تکثرگرا).

شاخصهای حکومت دموکراتیک در مطالعات مختلف به صورت زیر بیان شده اند:

١-برگزاری انتخابات منظم و دورەای

۲-فقدان مناصب و مقامات غیر منتخب

٣-آزادی احزاب و گروههای سیاسی

۴-آزادی بیان، رسانه ها و مطبوعات

-۵ وجود فرصتهای سیاسی برابر برای همه شهروندان

در پیوند بین دموکراسی با محیط زیست مستقیم ترین راه حل استفاده از ادبیات علوم سیاسی میباشد. پاینه (١٩٩۵) چهار دلیل برای عملکرد بهتر زیست محیطی دولتهای دموکراتیک ذکر میکند:

  • پاسخگویی(مسئولیت): کشورهای دموکرات، مسئولیت پذیرترند. در نتیجه نگرانیهای زیست محیطی را نادیده نمیگیرند و بە حقوق همەی اجزای محیط زیست از جملە حیوانات و گیاهان هم احترام میگذارند.
  • اطلاعات: دسترسی بیشتر به اطلاعات یکی از ویژگی های مهم نظام دموکراتیک است. مطبوعات آزاد و دیگر شکلهای اطلاعات، شهروندان را قادر خواهد ساخت تا برای آگاە شدن از اهمیت و مشکلات محیط زیست امکانات کافی را داشتە باشند و شرایط لازم برای آموزش حمایت از محیط زیست و اخلاق زیست محیطی در جامعە نیز فراهم گردد.
  • جامعه مدنی: طرفداران محیط زیست در صورت وجود آزادی بیان و مشارکت همگانی، به احتمال زیاد ضمن آموزش شهروندان، آنها را برای فشارگذاشتن بر دولت در شرایطی کە دولت بە محیط زیست آسیب وارد میسازد سازماندهی میکنند.
  • همکاری بین المللی: دولتهای دموکراتیک همکاری بیشتری میان خودشان دارند. درنتیجه به احتمال زیاد به پیمانهای بین المللی زیست محیطی متعهد هستند.

دموکراسی زیست محیطی

 دموکراسی زیست محیطی شامل پاسخگویی شفاف دولت و مشارکت مردم در مورد فعالیت هایی است که بر کیفیت زندگی و محیط اطراف آنها تاثیر می گذارد. مردم حق دارند کە در محیطی امن و سالم زندگی کنند کە دموکراسی میتواند چنین فضای را برای زندگی مردم فراهم سازد. دمکراسی زیست محیطی اشاره به نظریاتی دارد که بر مبنای آن، امور و مسائل محیط زیستی باید توسط تمامی کسانی که تحت تأثیر نتایج یک تصمیم گیری محیط زیستی هستند، مورد توجه و اظهارنظر قرار بگیرد، نه صرفاً توسط حکومتها و صاحبان صنایع.

در واقع، دموکراسی محیط زیست بر این واقعیت استوار است که مشارکت عمومی برای

حصول اطمینان از تصمیمات مربوط به مدیرت منابع طبیعی و پاسخ مناسب و منصفانه به منافع شهروندان، رعایت شود.

موج معاصر زیست محیطی که از اواخر دهه ١٩۸٠ شکل گرفته، با تاکید بر حقوق سیاسی و مدنی، دولت را ملزم به توجه بر ترجیحات زیست محیطی مردم میکند. برخلاف رژیمهای استبدادی یا خودکامه، حکومتهای مردم سالار (دموکراتیک) احتمال کمتری دارد که از حقوق محیط زیست سوء استفاده کرده و یا انتقادات زیست محیطی را نادیده بگیرند، در نتیجه اطلاعات را به صورت آزادانه و شفاف به مردم ارائه میدهند و کمکهای بیشتری به بحثهای سیاسی مرتبط با محیط زیست هم میکنند. ارتباط تنگاتنگ بین حفاظت از محیط زیست و رعایت حقوق مدنی و سیاسی وجود دارد. به عنوان یک قاعده کلی، در مقایسە با رژیمهای اقتدارگرا، نظام های دموکراتیک با آزادیهای سیاسی و مدنی، ابزار قدرتمندی را برای حمایت و حفاظت از محیط زیست بە مردم ارائە میدهند.

لی و رونی (٢٠٠٦) در مطالعه خود تحت عنوان “دموکراسی و تخریب زیست محیطی” به بررسی رابطه بین دموکراسی و محیط زیست پرداخته اند. در این پژوهش تاثیر نوع رژیم سیاسی روی فعالیتهای انسانی که مستقیماً باعث تخریب محیط زیست میشود مورد بررسی قرار گرفت. آنها با استفاده از روش تجمیعی و آنالیز مقطعی به بررسی آماری اثر دموکراسی در پنج جنبه تخریب زیست محیطی ناشی از فعالیت انسان پرداخته اند که شامل: ١- انتشار گاز دی اکسید کربن ٢- افزایش دی اکسید نیتروژن ٣- جنگل زدایی

٤- تخریب زمین ٥- آلودگی آلی آبهاست. نتایج نشان میدهد که دموکراسی تمام این پنج نوع تخریب را کاهش میدهد و همچنین اثرات دموکراسی روی شاخصهای متفاوت زیست محیطی غیریکنواخت است.

منافع عمومی در نظامهای دموکراتیک بیشتر نمایان است و حفاظت از محیط زیست تا حد زیادی منافع عمومی را افزایش میدهد. در حقیقت، جنبش مدرن زیست محیطی زمانی آغاز شد که آگاهیهای عمومی و علمی درباره تاثیرا ت منفی توسعه نامتوازان اقتصادی بر روی محیط زیست به صورت قابل ملاحظه ای افزایش یافت.

بطور کلی سه اصل مهم دموکراسی محیطی زیستی شامل سه نوع حقوق است که به طور متقابل تقویت می شود:

  • حق مشارکت کامل در تصمیم گیری
  • حق دسترسی آزاد به اطلاعات در ارتباط با کیفیت مسائل محیط زیستی
  • حق ادعای اجرای قوانین محیط زیستی و یا جبران خسارت

در ادامە هر یک از این حقوق مورد بررسی قرار میگیرد.

  • مشارکت مردمی در تصمیم گیری ها:

مشاركت عمومی عبارت از فرآیندی است كه در جریان آن دیدگاه ها و ملاحظات شهروندان تعیین می شوند و در تصمیم گیری نهادهای عمومی لحاظ می گردند. مشاركت فرآیندی است كه به واسطه آن ذینفعان بر اقدامات و تصمیمات و منابعی كه بر آنها تأثیر می گذارد، به سهم خود اثر می گذارند و آن را كنترل می كنند.

بنا بر تعریفی دیگر مشاركت عمومی؛ یعنی اشخاص، گروه ها و سازمان ها فرصت داشته باشند تا نظر خود را در تصمیم گیری درباره مسایلی كه می تواند یا احتمال دارد بر محیط زیست اثر بگذارد، از جمله در تصویب و اجرای قوانین، سیاست ها و دستورالعمل ها، و روال های ارزیابی اثرات زیست محیطی تأثیر بدهند.

تصمیم گیری مشارکتی باعث افزایش توانایی دولت بە پاسخگویی به نگرانی ها و خواسته های عمومی، به منظور ایجاد اتفاق نظر و بهبود پذیرش و انطباق با تصمیم گیریهای محیط زیستی می شود.

مشارکتی معنی دار است که از طریق “حقوق دسترسی” تضمین شدە شامل: حق دسترسی عمومی بە اطلاعات، مشارکت عمومی در تصمیم گیری و دسترسی به عدالت، تحقق یابد. این سه رکن، کلید فراگیر و شفاف پاسخگویی به تصمیم گیری عموم مردم در مسائل موثر بر محیط زیست هستند، مفهومی که دموکراسی زیست محیطی نامگذاری میشود.

  • حق دسترسی آزاد به اطلاعات در ارتباط با کیفیت مسائل محیط زیستی:

دسترسی به اطلاعات، جزئی جدایی ناپذیر از مفهوم دموکراسی محیط زیستی و لازمه یک مشارکت معنادار است کە اشاره به اطلاعات دردسترس مرتبط با محیط زیست دارد (شامل مواد و فعالیت های خطرناك در جوامع) و هم متضمن سازوكارهایی است كه به واسطه آنها مقامات عمومی اطلاعات زیست محیطی را عرضه می كنند.

دسترسی مردم به اطلاعات صحیح و به موقع و البته جامع را میتوان دارای منافع زیر دانست:

ارائه مستمر اطلاعات مردم را در خصوص محیط زیست، خطرات موجود و نقش خودشان آگاهتر میکند؛ مقامات اداری و حکومتی مسئول، در قبال تصمیمات اتخاذی پاسخگوتر خواهند شد؛ با الزام نهادهای دولتی و یا خصوصی به ارائه و افشای اطلاعات محیط زیستی، هزینه های مربوط به نظارت بر تخلفات محیط زیستی کاهش می یابد و فعالان زیست محیطی ابزارهای فشار بیشتری خواهند داشت؛ دسترسی به اطلاعات منجر به تعادل قدرت گروههای مختلف دارای منفعت میشود؛ خواسته ها، شیوه عمل و دیدگاه مردم نسبت به امور محیط زیستی تغییر خواهد کرد و میتواند در آموزش اخلاق زیست محیطی جامعە هم نقش داشتە باشد.

  • حق ادعای اجرای قوانین محیط زیستی و یا جبران خسارت:

دسترسی به فرایندهای اداری و قضایی مؤثر، به عنوان یکی دیگر از الزامات حرکت به سمت دموکراسی محیط زیستی، در کنوانسیون ها و بیانەهای بین المللی همچون اصل ده اعلامیه

ریو (در پی برگزاری كنفرانس ریو در سال ١٩٩٢، اعلامیه ای موسو م به اعلامیه ریو كه سندی غیرالزام آور متشكل از ۲۵ اصل است توسط شركت كنندگان به تصویب رسید. اصل ١٠ این اعلامیه مشخصاً به دسترسی به اطلاعات، مشاركت عمومی و دسترسی به محاكم قضایی و اداری پرداخته است) و دستور کار ۲١ مورداشاره قرارگرفته است.

حفاظت و مقابله با آسیبهای محیط زیستی مستلزم به رسمیت شناختن حق شهروندان در به اجرا درآوردن حقوق ماهوی محیط زیستی است.

از مهم ترین دلایل عدم مشارکت مردم در پاسخهای واکنشی به جرایم زیست محیطی، بی اعتمادی مردم به دستگاه عدالت کیفری در کشف، تعقیب و محاکمه عادلانه پس از اعلام جرم از سوی شهروندان است. تصویب قوانین حمایتی به نفع مشارکت کنندگان، عدم

برخوردهای تبعیض آمیز در نوع و میزان مجازات ها و ایجاد تحول در نظام عدالت کیفری به عنوان الزامات حق دسترسی به عدالت، به تحقق هرچه مؤثرتر و معنادارتر مشارکت کمک خواهد کرد.

شهروندان باید قادر باشند تا هر نوع تخلف از مقررات مربوط به دسترسی به اطلاعات را مورد شکایت قرار دهند و بتوانند نسبت به تخلف از رویه های لازم جهت شرکت در تصمیم گیری های محیط زیستی اعتراض نمایند.

در نهایت، وضعیت بهتر دموکراسی بر ظرفیت اجتماعی و برابری اقتصادی بالاتر دلالت دارد. در نظام دموکراتیک شهروندان نیز صاحب قدرت سیاسی هستند. این مساله میتواند موجب کاهش تسلط و نظارت طبقات حاکم و نخبگان شود و میتواند موجب توجه بیشتر سیاستگزاران و دولتها به منافع اجتماعی تمامی گروههای ذینفع شود.

در این حالت خاص، سیاستها و قوانین زیست محیطی باید همه افراد جامعه را به طور یکسان تحت تاثیر قرار دهد. از این رو، با وجود سطوح پائین فساد، شرکتها و نخبگان مجبور به پذیرش و پیروی از قوانین زیست محیطی بوده و در نتیجه کیفیت محیط زیست بهبود پیدا می کند. بنابراین، از نظر تئوریک، افزایش سطح دموکراسی میتواند موجب بهبود کیفیت محیط زیست شود. نباید فراموش کرد کە اگر گروههایی کـه دارای رای بیشتری بوده و نقش مهمتری در دولتهـا دارنـد علاقـه ای بـه تنظـیم مقـررات زیسـت محیطی نداشته باشند و از لحاظ اخلاق زیست محیطی نیز آموزش های لازم را ندیدە باشند در اینصورت ممکن است دموکراسی نە تنها تاثیری بر روی بهبـود کیفیـت محیط زیست نداشته باشد بلکە در برخی موارد بە محیط زیست هم آسیب بیشتری وارد کند.

مراجع :

بشیریه، حسین. (١٣۸٠) درسهایی از دموکراسی برای همه.

سهرابی، منصور.١٣٩٩. دموکراسی و سبز گرایی، مجلە تیشک شمارە ٥٦(کوردی)

سهرابی، منصور. آموزش اخلاق اکولوژیک ضرورتی انکار ناپذیر.العربیە فارسی https://ara.tv/cevb2

صدری خانلو شهرە (١٣٩٦) دموکراسی محیط زیست، پاسخی به چالش جدید دولت ها.

اولین اجلاس هم اندیشی با متخصصان علوم آب و محیط زیست.

کوهن، کارل (١٣7١) دموکراسی. ترجمه عباس مخبر. تهران: نشرنی.

مهدوی،م و علینژاد، آ (١٣٩٥) دموکراسی محیط زیستی؛ رویکرد مشارکتی در پاسخ به آسیبهای محیط زیستی. مطالعات حقوق کیفری و جرم شناسی. دوره ٣، شماره ١ صفحات ٩٣ تا ١١٠.

Arvin, B. M.. & Byron, L. (2009). Does Democracy Affect Environmental Quality in Developing Countries?. Applied Economics, 41, 45-67. 6

Callejas, D. G. (2010). Democracy and Environmental Quality in Latin America: A Panel System of Equations Approach, 1995-2008. Borradores Departamento de Economía, 36, 1-29.

Farzin, Y.H, & C.A. Bond. (2006). Democracy and Environmental Quality. Journal of Development Economics 81(1): 213-235 .

Laffertu, WN., C.JMeadow. (1996). Democracy and the Environment: Problems and Prospects. Edward Elgar, Cheltenham, UK.

Li, Q & R, Reuveny. (2006). Democracy and Environmental Degradation. International Studies Quarterly 50: 935-956.

Lyle, S. (2009). Democracy and Environmental Protection:An Empirical Analysis https://www.researchgate.net/publication/228386504.

Payne, R. A. (1995). Freedom and Environment. Journal of Democracy 6(3): 41-55. You, W. H., Zhu, H. M., Yu, K and Peng, C. (2015). Democracy, Financial Openness, and Global Carbon Dioxide Emissions: Heterogeneity Across Existing Emission Levels. World Development. 66, 189–207.

Winslow, M. (2005). Is Democracy Good for the Environment?. Journal of Environmental Planning and Management,Vol. 48, No. 5, 771 – 783

«مقالات و دیدگاه های مندرج در سایت شورای مدیریت گذار نظر نویسندگان آن است. شورای مدیریت گذار دیدگاه ها و مواضع خود را از طریق اعلامیه ها و اسناد خود منتشر می کند.»