«نرمش قهرمانانه» با تاریخ مصرف گذشته

جنگ قدرت در میان جریان های سیاسی ایران برای مذاکره با غرب

 مدل حکومتی امام دوم شیعیان و صلح وی با معاویه در واگذاری خلافت، بارها از سوی مقامات جمهوری اسلامی برای رابطه با غرب مورد استفاده قرارگرفته و هر بار با نام و روایتی جدید آن را به شرایط روز کشور نسبت می دهند و سعی دارند عمل و تصمیم خود را در مسیر سیره امامان شیعه جلوه دهند.

علی خامنه ای در سال ۱۳۹۲ موافقت خود را با مذاکرات هسته ای، تحت عنوان «نرمش قهرمانانه» اعلام کرد و این اقدام را تفسیری از تکرار تصمیم امام حسن جلوه داد. وی برای خود مظلومیتی مبتنی بر مصلحت اندیشی در نظر گرفت که بگوید به سبب حفظ کیان مسلمین تن به این اقدام داده و با نوعی نارضایتی این تصمیم را پذیرفته است. 

پس از آنکه برجام با خروج آمریکا از آن به کما رفت و دچار مرگ مصنوعی شد، خامنه ای باردیگر از این فرصت استفاده کرد تا خود را از تبعات این تصمیم مبری کند و بگوید که از قبل می دانسته این مذاکرات نتیجه ای نخواهد داشت و بار دیگر مسئولیت این اتفاقات را به گردن خواست مردم و دولت انداخت.

در همین رابطه حسن روحانی نیز پس از خروج آمریکا از برجام و برهم خوردن روند مذاکرات و افزایش تحریم های اقتصادی، چندین بار برای دادن چراغ سبز به غرب و تمایل ایران به مذاکره، اقدام به تشریح تاریخی صلح امام حسن کرده و آن را برگرفته از نظر  مردم و تن دادن امام به این خواست عمومی دانسته است. 

اما این مسئله نوعی عوام فریبی است که از سوی مقامات جمهوری اسلامی اعم از قوای سه گانه و بیت رهبری همواره در دستور کار بوده است. چرا که اگر نوع تعاملات با دنیا بر اساس خواست و نظر مردم بود، هیچ گاه چنین حصاری به دور ایران ساخته نمی شد و کل جهان برعلیه کشورمان موضع گیری نمی کرد.

امروز در میان سیاستمداران و جاه طلبان جمهوری اسلامی نوعی جنگ و حرص قدرت شکل گرفته و هریک به نوعی خواستار به دست گرفتن قدرت و از سر گیری مذاکره با غرب هستند تا این اقدام را به نام خود ثبت کنند و از منافعش بهره مند شوند. واضح است که اگر حسن روحانی از صلح امام حسن می گوید و آن را برگرفته از خواست مردم تلقی می کند و یا روزنامه کیهان به عنوان ابزار رسانه ای بیت رهبری، آن را تحریف تاریخ می داند و دلیل صلح امام حسن را خیانت خواص حکومتی تلقی می کند، هیچ کدام نقش و نفعی برای مردم متصور نیستند، بلکه می خواهند جایگاه خود را در میان دیگر جریان های قدرت در شاکله نظام تقویت کنند و خود را دست نیافتنی جلوه دهند.

نگارنده با توجه به وضعیت وخیم حکومت جمهوری اسلامی از یکسو و عطش مسئولانش در کسب قدرت از سوی دیگر، بر این باور است که تمامی جریان های قدرت در ایران از احمدی نژادی ها گرفته تا اصول گرایان و اصلاح طلبان و اعتدالیون و حتی نظامیان، به دنبال این هستند که در پیدا و پنهان خود آغازگر مذاکراتی جدید با غرب باشند و بتوانند این امتیاز را از رهبر ایران بگیرند که برای مدتی در راس قدرت به غارت مادی و معنوی منافع ملی ایران بپردازند.

لذا این « صلح امام حسن و یا نرمش قهرمانانه و نوشیدن جام زهر» و این قبیل تعبیرات هیچ کدام موجب تحقق خواست مردم و یا اعمال نظر جامعه نیست. اگر مسئولان جمهوری که با دو رویی و وقاحت تمام هریک منافع خود را می جویند، معتقدند که صلح امام حسن به خواست و مصلحت جامعه بوده، چرا این موضوع را از خود مردم ایران نمی پرسند و نظر آنها را در مورد تعامل با دنیا جویا نمی شوند.

اینجا مشخص می شود که هرآنچه در مورد رابطه یا عدم تعامل با دنیا تاکنون صورت گرفته، فقط و فقط بر اساس خواست رهبر ایران بوده و بس و هیچ گاه مردم و خواسته های آنها ملاک عمل مسئولان جمهوری اسلامی نبوده و نیست. امروز جامعه ایران خواستار آزادی و تعامل با جهانیان هستند و هیچ تمایلی به دشمن تراشی و عداوت های کور مذهبی ندارند. مردم ایران خواستار صلح با تمام جهان هستند اما این منافع و باورهای ایدئولوژیک رهبران جمهوری اسلامی است که موجب دشمنی کل دنیا با کشورمان گردیده و هیچ گاه نمی توان با تعابیر تاریخی و یا مذهبی آن را توجیه کرد. 

کیا حمیدی

۲۵ مهر ۱۳۹۹