خط قرمزها و ترس‌های جمهوری اسلامی از تحقق سند ۲۰۳۰

برنامه ای از کارگروه زنان و برابری جنسیتی شورای مدیریت گذار

توسعه پایدار یا سند ۲۰۳۰ در سپتامبر ۲۰۱۵ توسط ۱۹۶ کشور و در راستای تعهد به همکاری برای دستیابی به ۱۷ هدف تا سال ۲۰۳۰ امضا شده است. این ۱۷ هدف در سه سطح اقتصاد، محیط زیست و اجتماع تعریف شده و بر پنج پایه مردم، صلح، همکاری، حفظ کره زمین و خوشبختی تاکید دارد.

هدف شماره پنج برابری جنسیتی است که پیش‌شرط تحقق اهداف دیگر هم‌چون رویارویی با فقر و گرسنگی می‌باشد. این هدف خواهان پایان دادن به همه اشکال تبعیض علیه زنان و دختران در همه جای دنیا، ریشه‌کنی انواع خشونت علیه زنان و دختران در حوزه‌های عمومی و خصوصی منجمله قاچاق انسان، سوء استفاده جنسی و غیره ، ریشه‌کنی اقدامات زیان‌باری نظیر کودک‌همسری و ختنه زنان، به رسمیت شناختن خانه‌داری از طریق تامین خدمات عمومی، ایجاد زیربناها و تنظیم سیاست‌های حفاظت اجتماعی و ترویج مسئولیت مشترک در منزل و محیط خانواده بنابر اصول و مقررات ملی، تضمین مشارکت کامل و موثر زنان و در اختیار قرار دادن فرصت‌های برابر با مردان برای انتصاب به مسئولیت‌های بسیار بالا در همه سطوح تصمیم‌گیری در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و زندگی عمومی و غیره است.

چرا جمهوری اسلامی با هدف شماره پنج مشکل دارد و آن را مخالف مذهب و خانواده می‌داند؟
چرا پایان دادن به تبعیض علیه زنان و دختران در جمهوری اسلامی به معنای از هم‌پاشیدن خانواده است؟
چرا حمایت از کودکان و پایان دادن به کودک همسری خلاف شرع است؟
چرا پایان دادن به ناقص‌سازی زنان خط قرمزی برای جمهوری اسلامی است؟
چرا دسترسی زنان به حق کنترل دارایی خود و دسترسی به منابع اقتصادی برای جمهوری اسلامی غیر قابل قبول است؟

به راستی چرا جمهوری اسلامی تا این اندازه از قدرت زنان و برابری جنسیتی واهمه دارد؟